English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9156 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
volume U قدرت دستگاه مخابراتی
volumes U قدرت دستگاه مخابراتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
high class communication set U دستگاه مخابراتی با کلاس بالادستگاه مخابراتی پر ارزش
spurious signal U علایم مخابراتی مزاحم خارجی در یک دستگاه مخابراتی
clocking U روشی برای همزمان کردن دو دستگاه فرستنده و گیرنده مخابراتی
payout U قدرت کار دستگاه
payouts U قدرت کار دستگاه
ergograph U دستگاه سنجش قدرت کارعضلانی
excitation U انتشار امواج مخابراتی تغذیه لامپ دستگاههای مخابراتی پخش موج درفرستنده
zymoscope U دستگاه اندازه گیری قدرت تخمیر
inputted U انرژی وارده به دستگاه قدرت ورودی
image degradation U کم کردن قدرت تصویربرداری یک دستگاه رادار
out put U حاصل کار قدرت خروجی دستگاه
input U انرژی وارده به دستگاه قدرت ورودی
communication link U رابطه مخابراتی ربط مخابراتی
communication security monitoring U کنترل تامین مخابراتی نظارت در امر تامین مخابراتی
communication security account U میزان تامین مخابراتی اندازه تامین مخابراتی
empowered U صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowering U صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowers U صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empower U صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
controlled net U شبکه مخابراتی کنترل شده مدار کنترل شده مخابراتی
creativeness U قدرت خلاقه قدرت ابداع
dictatorship of proletariat U اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
countervailing power U قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
authoritarainism U نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
communication line U خط مخابراتی
signal services U قسمتهای مخابراتی
signal services U خدمات مخابراتی
communication signal U سیگنال مخابراتی
copying U نگهبان مخابراتی
copy U نگهبان مخابراتی
copies U نگهبان مخابراتی
additive U پیوند کد مخابراتی
communications channel U کانال مخابراتی
communication security U تامین مخابراتی
communications link U پیوند مخابراتی
communications processor U پردازنده مخابراتی
communications protocol U پروتکل مخابراتی
communications satellite U ماهوارههای مخابراتی
telenet U شبکه مخابراتی
copied U نگهبان مخابراتی
additives U پیوند کد مخابراتی
communication deception U فریب مخابراتی
communication cover U پوشش مخابراتی
communication link U تسلسل مخابراتی
signal communications U ارتباطات مخابراتی
communications system U سیستم مخابراتی
signal flag U پرچم مخابراتی
communication satellite U ماهواره مخابراتی
communication network U شبکه مخابراتی
signal security U تامین مخابراتی
synchro U دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
attitude director indicator U دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
rawin U دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
meteorograph U دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
communications software U نرم افزار مخابراتی
signalled U علایم مخابراتی مخابرات
communication standing instructions U دستورات ثابت مخابراتی
phonetic alphabet U کلمات قراردادی مخابراتی
signal U علایم مخابراتی مخابرات
communications server U سرویس دهنده مخابراتی
communications control unit U واحد کنترل مخابراتی
communication security U برقراری تامین مخابراتی
signaled U علایم مخابراتی مخابرات
ace high U سیستم مخابراتی قمرمصنوعی
standing signal instructions U دستورات ثابت مخابراتی
communication relay ship U ناو تقویتی مخابراتی
way station U ایستگاه رله مخابراتی
selsyn U سیستم سینکرونیزه مخابراتی
common user net work U شبکه مخابراتی مشترک
radar discrimination U قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
gradient circuit U مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
transponder U فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator U دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
relayed U ایستگاه واسطه مخابراتی رله
programmable communications interface U رابط مخابراتی برنامه پذیر
approved circuit U مدار تصویب شده مخابراتی
couriers U ماهواره مخابراتی رله کننده
relay U ایستگاه واسطه مخابراتی رله
courier U ماهواره مخابراتی رله کننده
station log U دفتر وقایع ایستگاه مخابراتی
phase jitter U اعوجاجهای ناخواسته در یک سیگنال مخابراتی
signal security U حفافت امور مخابراتی یا ارتباطات
fire direction net U شبکه مخابراتی هدایت اتش
relays U ایستگاه واسطه مخابراتی رله
directed net U شبکه توجیه شده مخابراتی
communication security custodian U مسئول وسایل تامین مخابراتی
spot net U شبکه مخابراتی دیدبان یادیدبانی
ac dc set U دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
printed U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
all mains set U دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
semaphore U دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
print U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
prints U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
station log U دفتر ثبت وقایع پست مخابراتی
covers U دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
coverings U دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
tie line U کانال مخابراتی کرایه داده شده
simplex circuit U مدار سیمپلکس مخابراتی یایک خطه
cover U دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
lock on U باعلائم مخابراتی و رادارچیزی را تعقیب کردن
quad density U تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
compressors U دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
compressor U دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
facsimile recorder U دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
pulmotor U دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
equilibrator U دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
ground waves U امواج سطحی رسیده به رادار یادستگاههای مخابراتی
single line U مدار یک خطه مخابراتی درخواست مستقیم یا یک طرفه
monitors U به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
monitored U به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
monitor U به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
way station U ایستگاه واسطه مخابراتی تله تایپ و تلگرافی
symbolic form U علایم رمز مخابراتی هواسنجی و هواشناسی بین المللی
parroted U وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
parroting U وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
parrot U وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
parrots U وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
communication security custodian U مسئول شمارش و تحویل و تحول و نگهداری وسایل تامین مخابراتی
cirvis U دستورات مخابراتی که برای گزارش مشاهدات اطلاعاتی تهیه می شوند
peripheral device U دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
magnetometer U مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
fan marker U نوعی برج مراقبت مخابراتی که تشعشعات امواج ان به صورت دایره قائم است
rheostat U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
cold swaging machine U دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
arresting gear U دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
rheostatic U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
gun slide U دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
performance factor U ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
ecom U Oriented ElectronicComputer فرایند ارسال ودریافت پیامها به صورت دیجیتالی در تسهیلات مخابراتی ail
pogo U در رهگیری هوایی یعنی چانل مخابراتی را که بعد از این کلمه اعلام می کنم بگیرید
data transceiver U دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
plate milling stand U مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
transducer U دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
common carrier U شرکتی دولتی که تلفن تلگراف و سایر امکانات مخابراتی را جهت عموم تهیه میکند حامل مشترک
cipher device U وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
lazier U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazy U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
laziest U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
multidrop line U پیکربندی سیستم مخابراتی که یک کانال یا خط منفرد رابرای سرویس دادن به ترمینالها بکار می برد خطی با چند افت
telpak U سرویسی که توسط شرکتهای همگانی مخابراتی برای اجاره کانالهای با پهنای باندزیاد بین دو یا چندین نقطه ارائه می گردد
dial test indicator U دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
station number U شماره پست مخابراتی شماره ترتیب محل بارها درداخل هواپیما
prevention of stripping U ممانعت از کار وسایل اکتشافی دشمن یا اکتشاف وسایل مخابراتی و رادارخودی
compromising emanation U پیام خطرناک از نظر تامین مخابراتی ارتباط خطرناک
demodulator U دستگاهی که سیگنالهای انتقال یافته در یک اتصال مخابراتی را دریافت کرده وانها را به پالسهای الکتریکی یا بیتها که قابل ورود به ماشین داده پردازباشند
helical wave guide U لوله فلزی که از فیبرهای نازک شیشهای و سیم هائی که توانایی انتقال هزاران پیام در خطوط مخابراتی رادارند تشکیل شده است
unit U دستگاه قسمتی از یک دستگاه
units U دستگاه قسمتی از یک دستگاه
auto cat U هواپیمای رله کننده هواپیمای واسطه مخابراتی
cattage key people U افرادی که در خانه کار می کنند و کار را از طریق سیستمهای مخابراتی فلاپی دیسک یاسایر وسایل به شرکت ارسال می دارند
automatic search jammer U دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
computer controlled machine U دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
direct access storage device U اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
strengths U قدرت
strong arm U قدرت
will power <idiom> U قدرت
zing U قدرت
power takeoff U قدرت
capability U قدرت
posses U قدرت
strong-arm U قدرت
strength U قدرت
posse U قدرت
nerve U قدرت
nerves U قدرت
potency U قدرت
tension U قدرت
tensions U قدرت
forcing U قدرت
forces U قدرت
energies U قدرت
energy U قدرت
vigour U قدرت
vis U قدرت
vim U قدرت
vigor U قدرت
commanding U با قدرت
powers U قدرت
might U قدرت
force U قدرت
abilities U قدرت
ability U قدرت
powering U قدرت
authority U قدرت
godown U قدرت
power U قدرت
powered U قدرت
inauthoritative U بی قدرت
strenght U قدرت
sovereignty U قدرت
which transponder U علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
column grinder U دستگاه سنگ سمباده با قسمت ساکن دستگاه سنگ سمباده ستونی
intercept receiver U دستگاه گیرنده مخصوص استراق سمع دستگاه استراق سمع رادیویی
insulation testing apparatus U دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
reflecting power U قدرت انعکاس
heaven U قدرت پروردگار
will to power U قدرت خواهی
firepower U قدرت شلیک
enterprises U قدرت اقدام
useful power U قدرت مفید
Recent search history Forum search
1حرف زوری به انگلیسی
2Call sign
1may fader good
2interfereometry
1The system has been solved by a coupled Poisson– Neumann algorithm. The resolution method consists of the linearization of the transport equations by the finite difference method. The actual version u
1Rotating machinery absorbing real power in any of a number of operating quadrant combinations
1اموزش بستن قطعات دستگاه تاتو با تصویر
1Oem
2معنی اسم تیتان چیست؟
1adjust strength: press strength button you can adjust the strength which you need
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com